۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

طول عمر حضرت

تقسیم کتب شیعه

به طور مشخّص، میتوان به دو دسته تقسیم کرد:دسته ی یکم، آثاری ،« مسئلهی طول عمر » آثار و تألیفات دانشمندان شیعه را از منظر است که به طور تقریب. قبل از سال 370 ه. ق تألیف شده است.دسته ی دوم، آثاری است که پس از تاریخ یاد شده به رشته ی تحریر در آمده است.در آثار دسته ی نخست، هیچ اثری از مسئله ی طول عمر حضرت مهدی (علیه السّلام) دیده نمیشود. و این، بدان معنا است که عمر مبارک حضرت مهدی (علیهالسّلام) تا این زمان، طبیعی مینموده، لذا از ناحیهی طول عُمر ایشان، پرسشی در اذهان جامعه ی آن روز وجود نداشته است.از آثار این دوره میتوان از بصائر الدرجات، نوشته ی  محمد بن حسن صفارقمی (در گذشته ی 290 ه.ق) و کافی، اثر شیخ کلینی رازی (در گذشته ی329 ه. ق) و شرح الأخبار فی فضائل الأئمۀ الأطهار، نوشتهی قاضی نعمان بن محمد تمیمی مغربی (در گذشتهی 363 ه. ق) [ 3] و کتاب الغیبۀ، اثر شاگرد برجستهی شیخ کلینی، محمّد بن ابراهیم نام برد.گرچه تاریخ درگذشت دانشمند اخیر، به درستی معلوم نیست، امّا از این که وی، در « ابن أبی زینب » نعمانی [ 4] معروف به اثر خود، هیچ سخنی از مسئلهی طول عمر به میان نیاورده... است، چنین بر میآید که تا زمانی که او کتاباش را مینوشته، عمر امام عصر (علیه السّلام)، عمری متعارف بوده و از ناحیهی طول عمر آن حضرت، هنوز پرسشی در اذهان آحاد جامعهی اسلامی وجود نداشته است و دانشمند یاد شده نیز، احتمالًا، به همین دلیل، متعرض این مسئله نشده است. از همینجا میتوان حدس زد که درگذشت این عالم بزرگوار، به احتمال زیاد، قبل از سال 375 ه. ق بوده است؛ زیرا، مشکل طول عمر، در دهه های پایانی سده ی چهارم ه ق مطرح بوده است و دانشمندانی که در این زمان میزیستهاند، متعرّض آن شده اند.



جنبش سایبری سفیران موعود (عج)  http://safiran-e-mouood.blog.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پژمان علمدارزاده

رهبرى و امامت حضرت مهدى در عصر غیبت چگونه انجام مى شود؟


براى درک درست رهبرى امام در عصر غىبت، ابتدا باىد توجه کنىم که«غىبت»در اىن جا در مقابل«ظهور»است، نه«حضور».امام را«غایب»نامىده اند؛ زىرا اىشان از نظرها«غایب»است، نه اىنکه در جامعه حضور ندارد. اىشان چون خورشىد عالم تاب، انوار هداىت و رهبرى خود را بر مسلمانان مى تاباند. به عبارت دىگر، این انسان ها هستند که امام را نمى بىنند، نه اىن که اىشان در بىن مردم حضور نداشته باشد.

امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید:حجت خداوند در میان مردم حضور دارد، از معابر و خیابان ها عبور مى کند … به نقاط مختلف
جهان مى رود، سخن مردم را مى شنود و بر جماعت مردم سلام مى کند. مى بیند و دیده نمى شود؛ تا این که زمان ظهور و وعدهٔ الهى و نداى آسمانى فر ا مى رسد. هان! آن روز، روز شادى فرزندان على و پیروان اوست.(1)

امام عصر (عج) خود مى فرماید:«بهره بردن از من در عصر غیبتم، مانند بهره بردن از آفتاب است هنگامى که پشت ابرها باشد.(2)

این پنهان بودن در پشت ابر ناشى از عدم شایستگى انسان ها دربهره مندی از رهبری ظاهری ایشان است.

آری، بخش اصلى رهبرى امام مربوط به ولایت معنوى است. ایشان که به اذن خداوند از احوال انسان ها آگاه است، به صورت هاى مختلف، افراد مستعد و به ویژه شیعیان و محبان خویش را از کمک ها و امدادهاى معنوى برای رشد و تعالى برخوردار مى سازد. امام عصر در نامه اى به شیخ مفید ، از علماى بزرگ اسلام، مى فرماید: ما از اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفى نمى ماند.(3) ایشان در ادامهٔ همین نامه مى فرماید: ما در رسیدگى [به شما] و سرپرستى شما کوتاهى و سستی نم ىکنیم و یاد شما را از خاطر نم ىبریم که اگر جز این بود، دشوارى ها و مصیبت ها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ریشه کن مى کردند.(4)
از این نامه درمى یابیم که لطف و محبّت امام همواره وجود دارد تا جایى که اگر کمک و دستگیرى ایشان نباشد، مشکلات و توطئه های دشمنان، ریشهٔ مسلمانان و شیعیان را قطع خواهد کرد. در حقیقت، هم اکنون نیز امام عصر سرپرست، حافظ و یاور مسلمانان است. هدایت باطنى افراد، حل بعضى از مشکلات علمى علما، خبر دادن از پاره اى رویدادها، دستگیرى از درماندگان، شفاى بیماران و دعا براى مؤمنان، نمونه هایى از این دستگیرى هاست. چه بسیارند افرادى که از یارى آن حضرت برخوردار مى شوند؛ بدون آن که ایشان را بشناسند.
بنابراین، دورهٔ غیبت، به معناى عدم رهبرى امام عصر نیست بلکه رهبرى حقیقى مسلمانان هم اکنون نیز با ایشان است. امّا این رهبرى را انسان هاى عادى حس نمى کنند؛ همان طور که برخى از انسان ها فواید خورشید پشت ابر را درنمى یابند. اگر شب عالم را فراگیرد و خورشید هیچ گاه طلوع نکند، آن زمان است که نعمت وجود خورشید پشت ابر نیز بر همگان روشن خواهد شد. همچنین بخش رهبری ظاهری را ایشان به عالمان دین واگذار کرده است.



1-کتاب الغیبة، نعمانى، ص ۱۴۴
2- بحارالانوار، علامهٔ مجلسى، ج ۵۳ ، ص ۱۸۱
3- شیخ مفید در سال ۳۸۱ هجرى به مرجعیت شیعیان رسید و تا سال ۴۱۳ به مدت ۳۲ سال مرجعیت شیعیان را بر عهده داشت.
شیخ مفید بالغ بر دویست عنوان کتاب و رساله تألیف کرد و شاگردان بزرگى چون سید مرتضى، سید رضى و شیخ طوسى تربیت کرد و در تحکیم جایگاه تشیع در جهان اسلام بسیار مؤثر بود.
4- الاحتجاج، طبرسى، ج ۲، ص ۵


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پژمان علمدارزاده

آزمایش مردم‌

چنانکه می‌دانیم یکی از سنتهای ثابت الهی، آزمایش بندگان و انتخاب صالحان و گزینش پاکان است. صحنه زندگی همواره صحنه آزمایش است تا بندگان از این راه در پرتو ایمان و صبر و تسلیم خویش در پیروی از اوامر خداوند تربیت یافته و به کمال برسند و استعدادهای نهفته آنان شکوفا گردد.در اثر غیبت حضرت مهدی، مردم آزمایش می‌شوند: گروهی که ایمان استواری ندارند، باطنشان ظاهر می‌شود و دستخوش شک و تردید می‌گردند و کسانی که ایمان در اعماق قلبشان ریشه دوانده است، به سبب انتظار ظهور آن حضرت و ایستادگی در برابر شدائد، پخته‌تر و شایسته‌تر می‌گردند و به درجات بلندی از اجرا و پاداش الهی نائل می‌گردند.

امام موسی بن جعفر - علیه السلام - فرمود: هنگامی که پنجمین فرزندم غایب شد، مواظب دین خود باشید، مبادا کسی شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتی خواهد داشت، به طوری که گروهی از مؤمنان از عقیده خویش بر می‌گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش می‌کند... [16] .

از سخنان پیشوایان اسلام بر می‌آید که آزمایش به وسیله غیبت حضرت مهدی، از سخت‌ترین آزمایشهای الهی است [17] و این سختی از دو جهت است:

1 - از جهت اصل غیبت، که چون بسیار طولانی می‌شود بسیاری از مردم دستخوش شک و تردید می‌گردند. برخی در اصل تولد و برخی دیگر در دوام عمر آن حضرت شک می‌کنند و جز افراد آزموده و مخلص و دارای شناخت عمیق، کسی بر ایمان و عقیده به امامت آن حضرت باقی نمی‌ماند. پیامبر اسلام ضمن حدیث مفصلی می‌فرماید: مهدی از دیده شیعیان و پیروانش غایب می‌شود و جز کسانی که خداوند دلهای آنان را جهت ایمان، شایسته قرار داده، در اعتقاد به امامت او استوار نمی‌مانند [18] .

2 - از نظر سختیها و فشارها و پیشامدهای ناگوار که در دوران غیبت رخ می‌دهد و مردم را دگرگون می‌سازد، به طوری که حفظ ایمان و استقامت در دین، کاری سخت دشوار می‌گردد و ایمان مردم در معرض مخاطرات شدید قرار می‌گیرد. [19] .



[16] شیخ طوسی، همان کتاب، ص 204 - نعمانی، الغیبة، تهران، مکتبة الصدوق، ص 154 - مجلسی، بحار الأنوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1393 ه. ق، ج 51، ص 150 ور.ک به: اصول کافی، تهران، مکتبة الصدوق، 1381 ه. ق، ج 1، ص337.

[17] طوسی، همان کتاب، ص 203 - 207 - صافی، همان کتاب، باب 47، ص 314 و.315.

[18] صافی، همان کتاب، فصل 1، باب 8، ص 101، ح.4.

[19] (آیت الله) صافی، لطف الله، نوید امن و امان، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ص 177 و.178.


جنبش سایبری سفیران موعود (عج) - http://safiran-e-mouood.blog.ir




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پژمان علمدارزاده

دیدار حضرت مهدی

چنانکه در سیره امام حسن عسکری - علیه السلام - بتفصیل نگاشتیم، از آنجا که حکومت ستمگر عباسی، به منظور دستابی به فرزند آن حضرت و کشتن او، خانه امام را سخت تحت کنترل و مراقبت قرار داده بود، تولد حضرت مهدی - علیه السلام - بر اساس طرح دقیق و منظمی که پیشاپیش، از سوی امام در این مورد ریخته شده بود، کاملاً به صورت مخفی و دور از چشم مردم (و حتی شیعیان) صورت گرفت.مستندترین گزارش در این زمینه، از طرف «حکیمه» عمه حضرت عسکری - علیه السلام - رسیده که از نزدیک شاهد تولد حضرت مهدی - علیه السلام - بوده است. اما باید توجه داشت که این پنهانکاری به آن معنا نیست که بعدها یعنی در مدت 5 - 6 سال آغاز عمر او، که امام یازدهم در حال حیات بود، کسی آن بزرگوار را ندیده بود، بلکه - چنانکه یک نمونه از آن را در زندگانی حضرت عسکری نوشتیم - افراد خاصی از شیعیان در فرصتهای مناسب و گوناگون به دیدار آن حضرت نائل می‌شدند تا به تولد و وجود وی یقین حاصل کنند و در موقع لزوم به شیعیان دیگر اطلاع دهند.

دانشمندان ما جریان این دیدارها را به صورت گسترده گزارش کرده‌اند [13] ، ولی شاید مهمترین آنها دیدار چهل تن از اصحاب امام عسکری - علیه السلام - با آن حضرت باشد که تفصیل آن بدین قرار بوده است:«حسن بن ایوب بن نوح» [14] می‌گوید:ما برای پرسش درباره امام بعدی، به محضر امام عسکری - علیه السلام - رفتیم. در مجلس آن حضرت چهل نفر حضور داشتند. عثمان بن سعید (یکی از وکلای بعدی امام زمان) بپا خاست و عرض کرد: می‌خواهم از موضوعی سؤال کنم که درباره آن از من داناتری.امام فرمود: بنشین. عثمان با ناراحتی خواست از مجلس خارج شود. حضرت فرمود: هیچ کس از مجلس بیرون نرود. کسی بیرون نرفت و مدتی گذشت. در این هنگام، امام، عثمان را صدا کرد. او بپا خاست. حضرت فرمود: می‌خواهید به شما بگویم که برای چه به اینجا آمده‌اید؟ همه گفتند: بفرمایید. فرمود: برای این به اینجا آمده‌اید که از حجت و امام پس از من بپرسید. گفتند: بلی. در این هنگام پسری نورانی همچون پاره ماه که شبیه‌ترین مردم به امام عسکری - علیه السلام - بود، وارد مجلس شد. حضرت با اشاره به او فرمود:«این، امام شما بعد از من و جانشین من در میان شما است. فرمان او را اطاعت کنید و پس از من اختلاف نکنید که در این صورت هلاک می‌شوید و دینتان تباه می‌گردد...» [15] .



ینابیع المودّة، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج 3، ص36.

[13] صدوق، همان کتاب، ص 434 -478 شیخ مفید، همان کتاب، ص 350 و 351 - شیخ سلیمان قندوزی، ینابیع المودّة، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج 3، ص 123 -125.

[14] چنانکه در سیره امام هادی - علیه السلام - نوشتیم، ایوب بن نوح یکی از وکلای آن حضرت بوده است.

[15] طوسی، همان کتاب، ص 204 ور.ک به: صدوق، همان کتاب، ص 435 - مجلسی، همان کتاب، ج 51، ص 346 - شیخ سلیمان قندوزی، همان کتاب، ج 3، ص 123 - (آیت الله) صافی، لطف الله، منتخب الأثر، تهران، مرکز نشر کتاب، 1373 ه. ق، ص355.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پژمان علمدارزاده

مقدمه

دوازدهمین پیشوای معصوم، حضرت حجة بن الحسن المهدی، امام زمان - عجل الله تعالی فرجه - در نیمه شعبان سال 255 هجری در شهر «سامرأ» دیده به جهان گشود. [1] او همنام پیامبر اسلام (م ح م د) و همکنیه آن حضرت (ابوالقاسم) است. [2] ولی پیشوایان معصوم از ذکر نام اصلی او نهی فرموده‌اند. [3] .از جمله القاب آن حضرت، حجت، قائم، خلف صالح، صاحب الزمان [4] ، بقیة الله است [5] و مشهورترین آنها «مهدی» می‌باشد. [6] .پدرش، پیشوای یازدهم حضرت امام حسن عسکری - علیه السلام - و مادرش، بانوی گرامی «نرجس»است [7] که بنام «ریحانه»، «سوسن» و «صقیل» نیز از او یاد شده است. [8] میزان فضیلت و معنویست نرجس خاتون تا آن حد، والا بود که «حکیمه» خواهر امام هادی - علیه السلام - که خود از بانوان عالیقدر خاندان امامت بود، او را سرآمد و سرور خاندان خویش، و خود را خدمتگزار او می‌نامید. [9] .حضرت مهدی دو دوره غیبت داشت: یکی کوتاه مدّت (غیبت صغری) و دیگری دراز مدّت (غیبت کبری). اولی، از هنگام تولد تا پایان دوران نیابت خاصّه ادامه داشته و دومی، با پایان دوره نخست آغاز شد و تا هنگام ظهور و قیام آن حضرت طول خواهد کشید. [10] .



[1] شیخ مفید، الارشاد، قم مکتبة بصیرتی، ص 346 - فتّال نیشابوری، روضة الواعظین، الطبعة الاولی، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1406 ه. ق، ص 292 - کلینی، اصول کافی، تهران، مکتبة الصدوق، 1381 ه - ق، ج 1، ص 514 - طوسی، الغیبة، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، ص 141 - طبرسی، اعلام الوری، الطبعة الثالثة، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ص 418 - ابن صبّاغ مالکی، الفصول المهمة، ط قدیم (بی تا)، ص310. در بعضی از مآخذ، تاریخ تولد حضرت، سال 256 هجری ضبط شده است (صدوق، کمال الدین، قم، مؤسسة النشر الاسلامی (التابعة) لجماعة المدرسین بقم المشرفة، 1405 ه- ق، ص 432 - طوسی، الغیبة، ص 139 و 147) و در برخی دیگر، سال 258 (علی بن عیسی الاربلی، کشف الغمّة، تبریز مکتبة بنی هاشمی، 1381 ه-ق، ص 227 - ابن ابی الثلج بغدای، تاریخ الائمة، قم، مکتبة بصیرتی، (ضمن مجموعه نفیسه)، ص 15) ذکر شده است و ابو جعفر محمد بن جریر بن رستم طبری آن را در سال 257 می‌داند (دلائل الامامة، الطبعة الثالثة، قم، منشورات الرضی، ص 271 و 272.

[2] شیخ مفید، همان کتاب، ص 346 - طبرسی، همان کتاب، ص 417 - اربلی، همان کتاب، ص 227 - ابن صبّاغ، همان کتاب، ص310.

[3] صدوق، همان کتاب، ص 648 - کلینی، همان کتاب، ص 332 - مجلسی، بحارالأنوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، 393 ه- ق، ج 51، ص 31 -34 ولی آیا نهی ائمه از ذکر نام مخصوص آن حضرت، یک اقدام سیاسی مقطعی و مربوط به دوران غیبت صغری بوده یا اینکه حرمت ذکر نام آن حضرت تا هنگام ظهور و قیامش باقی است؟ در میان علمای شیعه مورد اختلاف است (ر. ک به: حاج میرزا حسین طبرسی نوری، النجم الثاقب، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، باب 2، ص 48 و 49).

[4] مسعودی، همان کتاب، ص 418 - ابن صباغ، همان کتاب، ص310.

[5] مسعودی، اثبات الوصیة، الطبعة الرابعة، نجف، المطبعة الحیدریة، 1374 ه. ق، ص 248.

[6] ابن صبّاغ، همان کتاب، ص310.

[7] شیخ مفید، همان کتاب، ص 346 - صدوق، همان کتاب، ص 432 - طبرسی، همان کتاب، ص 418 مسعودی، همان کتاب، ص 248 - فتّال نیشابوری، همان کتاب، ص 283 - طوسی، همان کتاب، ص 143 محمد بن جریر بن رستم طبری، همان کتاب، ص 268 - ابن صبّاغ، همان کتاب، ص310.

[8] صدوق، همان کتاب، ص 432 و ر. ک به: روضة الواعظین، ص292 برخی از محققان معاصر، احتمال داده‌اند که نام او همان نرجس باشد، و اسامی دیگر به جز صقیل را بانوی پیشین او حکیمه دختر امام جواد - علیه السلام - به وی داده باشد (بنابر روایاتی، او قبلاً کنیز حکیمه بوده است). مردم آن زمان کنیزان خویش را برای خوشامد گویی، به اسامی گوناگون می‌خواندند و نرجس، ریحانه و سوسن همه اسامی گلها هستند (دکتر حسین جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه دکتر سید محمد تقی آیت اللّهی، چاپ اوّل، تهران، مؤسسه انتشارا امیرکبیر، 1367 ه. ش، ص 114).

[9] فتّال نیشابوری، همان کتاب، ص 283 - صدوق، همان کتاب، ص 427 - مجلسی، همان کتاب، ج 51، ص12. [

[10] شیخ مفید، همان کتاب، ص346.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
پژمان علمدارزاده